جدول جو
جدول جو

معنی زبان آوری - جستجوی لغت در جدول جو

زبان آوری
نیکو بیانی خوش صحبتی، شاعری سخنوری
تصویری از زبان آوری
تصویر زبان آوری
فرهنگ لغت هوشیار
زبان آوری
خوش صحبتی، شیرین سخن بودن، نیکوبیانی، گستاخی، زبان درازی، سخنوری، برای مثال هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی / چه حاجت است که گوید شکر که شیرینم (سعدی۲ - ۵۱۵)
تصویری از زبان آوری
تصویر زبان آوری
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
Harmfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
हानिप्रदता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زبان آور
تصویر زبان آور
نطاق و خوب حرف زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان آور
تصویر زبان آور
زبانور، خوش بیان، خوش صحبت، کسی که خوب سخن می گوید، آنکه با گستاخی سخن می گوید، شاعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبان آور
تصویر زبان آور
((~. وَ))
خوش بیان، شاعر، سخنور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زبان گیری
تصویر زبان گیری
آفازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زبان داری
تصویر زبان داری
اکبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تحقیق و بازپرسی از افراد دستگیر شده دربارۀ تعداد و ساز و برگ و نقشه های جنگی دشمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
مضر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابن آوری
تصویر ابن آوری
شغال شکال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار آوری
تصویر بار آوری
باروری میوه داری مثمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
چیزی که سبب زیان و خسارت و آسیب شود، آنچه ضرر برساند، زیان آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
Pernicious, Detrimentally, Harmful, Noxious, Prejudicial
دیکشنری فارسی به انگلیسی